دررو

همه درها به روم بسته شد .
وقتی همه درها ، به روی آدم بسته میشه ، آدم دنبال دررو میگرده .

کاش هیچوقت اینطوری نمیشد ...

افسوس

یادته سعید ، یه روز یه جمله ای گفتم ، تو هم خیلی خوشت اومد .

گفتم : خیلی چیزا قشنگن ، مهم اینه که ما خرابشون نکنیم .

اما ، یادم رفت ...

خاطره

سعید ، اون متنی رو که با این جمله شروع کرده بودی ، هیچوقت فراموش نمیکنم ، هیچوقت ... :
اشک من پیرهنتو تر کرده
همه جا عطر تو پیچیده ولی
دل دیگه غربتو باور کرده
...

مادربزرگ !

امروز اولین سالگرد فوت مادربزرگمه .
خدا رحمتش کنه .
خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه .