نمی دونم ، اشکامو با کدوم دستم پاک کنم ...

ذات

ذات آدم مردنی نیست ...

سالگرد

سلام
هر حادثه ای ، اتفاقی ، ... ، چه خوب چه بد ، دارای سالگرده .
امروز هم ، سالگرد وبلاگ منه .
وبلاگی که یک سال پیش ، با این جمله شروع شد : " مام یه وبلاگکی باز کردیم ببینیم چی میشه " .
آره ، اول پرشین بلاگی بودم ،‌ حالا اومدم بلاگ اسکای . فرقی نمیکنه ، مهم بلاگ نوشتنه که یک سال از بلاگ نویسی من میگذره .
تو این یک سال ، وبلاگ من ۳ تا اسم گرفت . اول پرنده تنها ، بعد خاکستری بودن و بعد بازیگر سالهای ... و دوباره به اسم پرنده تنها برگشت . و فکر میکنم ، تنها اسمی که میتونه وبلاگ من داشته باشه همین پرنده تنها است .

تو این دنیای جدیدی که وارد شدم (وبلاگ) ،‌ دوستای جدیدی پیدا کردم . با خیلی ها آشنا شدم . بعضی ها براشون سو ء تفاهم هایی پیش اومد ،‌ بعضی ها رنجیدن ،‌ بعضی ها رفتن ... !
به هر حال ، اگه در این مدت ، کسی ز دل گرفت از ما ، ‌به بزرگواری خودش ببخشه .
حالا یه سری عنوان ها و جملات جالبی که تو این یک ساله به یادم مونده براتون مینویسم :

... ۷.۸.۹.۱۰ ... عروسک خیمه شب بازی ... خداحافظ مامان
DOMINO ...  بازداشتگاه زنان ... شما که گفتین یه میگرن ساده است ...
تا اطلاع ثانوی تعطیل ...
بودنم را خاکستری یافتم ، و خاکستریم را بودن ...
-خیلی شنگولی !  -چایی زعفرونی خوردم ...

I dont know I lost the way or my way lost me