آخ آخ داغ دلمو تازه کردی ... یه بار برای شکار یه سوسک مجبور به تخلیه لوازم یه اتاق شدیم ...:((( زمان نگرفتم ولی بالای یه ساعت وقت تلف کردیم آخرشم چیزی پیدا نکردیم! من در عجبم این سوسک از جون آدمیزاد چی میخواد؟! البته نظر سوسکها هم اینه که این آدمیزاد از جون ما چی میخواد :))
چشم تو چشم
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1385 ساعت 11:19 ق.ظ
من تا صبح کتاب می خونم تا خودش از رو بره بیاد بیرون !!
خوب؟!
بعدش چی شد:دی
یه سوسک نیم ساعت؟؟؟؟!!!!!آخه عباس آقا ما سوسکو انگشت میذاریم روش یه فشارو فاتحه.بعدم با جسدش مردمو میترسونیم.زشته جون من. نگو دیگه.
من از ترس اینکه مبادا سوسک موقع خواب تو جونم بیفته هر چقدر وقت لازم بشه صرف این کار می کنم...
آخ آخ داغ دلمو تازه کردی ...
یه بار برای شکار یه سوسک مجبور به تخلیه لوازم یه اتاق شدیم ...:((( زمان نگرفتم ولی بالای یه ساعت وقت تلف کردیم آخرشم چیزی پیدا نکردیم! من در عجبم این سوسک از جون آدمیزاد چی میخواد؟! البته نظر سوسکها هم اینه که این آدمیزاد از جون ما چی میخواد :))
من تا صبح کتاب می خونم تا خودش از رو بره بیاد بیرون !!
ایول سازمان حمایت از عباس آقا !
علیک سلام
پس معلوم شد که کاریکاتور روزنامه ایران رو ندیدی.
بخاطر شما دست از سر اون خانوم هم برداشتم٬ بیا خودت می بینی .
سلام
نه نشده ٬ چون معمولا یکی پیدا شده قبل از من اونو کشته.
ببخشید که امشب حال نظر گذاشتن ندارم فقط اومدم یه سلامی عرض کنم. فعلا.