از موقعی که صورت مسئله از بین رفت ، فکر میکردم همه چیز حل شده .
اما وقتی تو موقعیت مشابه قرار گرفتم ، نه تنها بهتر از گذشته ، بللکه خیلی ضعیفتر از گذشته عمل کردم .
ناراحت شدم . ناراحت شدم از اینکه اون چیزایی که تو این چند سال بر من گذشته و اسمشو گذاشتم تجربه ، تجربه های غلطی بوده .
تجربه های غلط از محیط غلط ، از آدمای غلط ...
هه ، همین چند روز پیش بود که با خودم می گفتم که این جمله ادب از که آموختی ؟ از بی ادبان صحت داره ... شایدم داره ، اما در مورد من غلط عمل کرد ...
یاد حرفای خواهرم افتادم ... ایرادهایی که از من میگیره ...
بچه تر که بودم ، تا مشکلی برام ایجاد میشد ، مینشستم فکر میکردم و چند روزه حلش میکردم ...
اما حالا خسته تر از اونیم که بخوام تکون بخورم ...
میگن عقل سالم در بدن سالمه ... وقتی آدم روحیه مناسبی نداره فکرشم نمیتونه درست کار کنه ...
مثل یه کوه شدم ... حرف نزدن هام تو این مدت اخیر ... همه حرفایی که نزدم تبدیل به یه کوه شده ... شاید کوهی که وسطش یه آتشفشان خیلی فعاله ... شاید یه روزی فوران کنه ... هر چند که فکر نکنم فرقی بکنه ... فقط اسمم از کوه تبدیل میشه به کوه آتشفشانی ... ممکنه این وسط هم گدازه هام اطرافیانمو اذیت کنه ...
شاید یه تحول کلی ، تو یه زمان طولانی بتونه منو بیاره سر جایی که باید باشم ... اما ... با دست خالی ...
هی به خودمو اطرافیانم میگم خوبم ... این که ساکتم دلیل نمیشه که ناراحتم ... دارم حال میکنم ...
اما ... انگار ...
میبینی ایندفه چقدر حرف زدم ...
آیا به نظر تو فایده ای داره ؟
سلام
اینو میخواستم در موردپست قبلیت بگم ولی الان هم صدق می کنه
راست میگی چند تا احساس متضاد
مثل احساس بودن یا نبودن
i don't know nothing at all about your feeling i just wanna say something,it's important that i guess you think
to be in آرامش doesn't have any gain for you and also
not to be in تغییر doesn't have any lost
TO BE or NOT TO BE its the problem
خودم بیشتر مخاطب این مطالب هستم
به نظر من صورت مسئله همیشه هست فقط ظاهرش عوض می شه
تو چرا وبلاگ نمینویسی !
فایده چیه ؟
واسه خودت تعریفش کن !
اصلا تعریف داره ؟
خوب حالا فرض رو میگیریم که داره ... تعریف تو مهم میشه!
فایده چیه ؟ که حرف زدن یا نزدنت بتونه مهم بشه ...
فکر که میکنم میبینم تجربه ها غلط نیستن ... همین که به این رسیدی که تجربه های قبلی شاید غلط بودن یه چیز مثبته ... نه ؟
در کل تویی که تصمیم میگیری بگی یا نگی ... مگه مهمه چی میشه ...یا چی میگن .... یا ....هرچیز دیگه... مهم اینه که تو از کاری که میکنی راضی باشی !
اگه گفتن راضیت میکنه ..... این میشه فایدش !
یادت باشه بودن مهمه .... داشتن رو با بودن معنا کن !
....باز من یادم رفت سلام کنم / سلام ! ....:D
معلومه...
صبح به خیر.....
طلب کارم شدیم:)))
به چند دلیل
-حالشو ندارم تایپ کنم
-احساس میکنم خیلی وقت می گیره
-هنوز فلسفه اش نمیدونم
-یه رفیق قدیمی بلاگر دارم که خیلی وقته نمینویسه (نزدیک ۵سال)
-اگه بنویسم دوباره باید به چت رو بیارم و دوباره به مسنجر لعنتی !! هر چند الان هم داریم چت می کنیم !؟
ولی خدا رو چه دیدی شاید به خاطر eyewitness این کارو بکنم البته احتمالا کاربریش عوض کنم
eyewitness رو واسه من توضیح بده !
تازه لازم نیست به مسنجر لعنتی رو بیاری !
صبح ها میری سر کار ؟
سلام مهندس ...
به نظر من نوشتنش یا گفتنش خیلی بهتر نگفتن و سکوته.
اینجوری آدم یکم احساس آرامش میکنه یکم خالی میشه اگر هم نشد ممکنه یه نفری پیدا بشه یه پیشنهادی بده که وضع رو بهتر از قبل بکنه ...
اینکه آدم سکوت کنه و هرچی پیش میاد تو دل خودش بریزه عاقبت خوشی نداره ...
راستی یادم رفت! اگه محسن وبلاگ بزنه من یکی که پایه وبلاگشم! :دی
ببینیم میشه بچه رو از راه به در کنیم یا نه!
اینم نظر !!
کلی تعجب کردم از این پستت !! فکر کنم جای امیدواری باشه ... آخه من که دیگه به تو امیدی نداشتم ! : D
می بینم که افراد خارجستونی و جهانگردا پایه شدن برای کامنت دادن !! بابا ایول ....