وقتی که زمستونه پنجره ها بسته می شن گرمای اتاقا از یه جا بودن خسته می شن با لای درختا که گشنه آب و هوا شن رویای زمستونا تو دفترا زنده می شن *** به امید دیدار
مارمولک
پنجشنبه 28 دیماه سال 1385 ساعت 09:49 ب.ظ
مسجد سلیمان ! نــــــــــه ! s-: این سلیمان کدوم گوریه آخه ؟ s-: بهتر که بهش عادت نکردی ... نمیدونم اصلا به من چه ... من فعلا خراب سلیمانم )): اون خراب شده کافی نت که داره !!؟
آخه از تو نمیشه سر در آورد چه بسا منظورت از این ضمیر تو٬ خاله سوسکه باشه که رفیق شبای تنهای پرنده تنهاس یا شایدم زرشک پلو باشه ٬ حتی میتونه اتوبان همت باشه ؟
مگه نه ؟! (:
به این مارمولک هم بگو خودشو زیاد خودکشی نکنه که سلیمان کجاس ؟ من نقشه ایران اسلامی رو دیدم تو خوزستانش هس (:
بهش بگو برات بد نشه فک کنم ٬ یکم از دلتنگی اونجاها و آب و هواش در میایی فک کنم (:
دوست عزیز وبلاگ نویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های جالبی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.
به هر چه عادت کنیم دیگر نمی بینیمش حتی اگر درست جلوی چشممون باشه. تو ٬چه خوب باشه چه بد همین که هنوز می بینیش خوبه. خوبیها و بدیها بهتره دیده بشن تا بهشون عادت کنیم٬ نه؟
نه دیگه مطمئن شدم که رفتی سربازی.اخه دیر به دیر می ای اپ می شی! (:
لیلی خله
یکشنبه 22 بهمنماه سال 1385 ساعت 09:27 ب.ظ
سر آلفردو را برایم بیاور.......... فیلمی از سام پکین پا نه... سر تو را برایم بیاور. این تو کیست که تو به همه چیز جز او عادت کرده ای؟ او نه... تو!!! فیلمی با شرکت: نمیدونم... همه چیز... عادت... و تو!!! سر تو را برایم بیاور
[ بدون نام ]
دوشنبه 5 شهریورماه سال 1386 ساعت 12:59 ب.ظ
چیزی که بتونه عادت بشه چسبیدنی نیست
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
" نمی دونم
...
تو خودت خیلی پای کامپیوتریا...
بنویس
به تو هم عادت می کنم "
اینا رو الهام گفتش
دختر دایی ۷ ساله من
ای وای خاک تو گورم! عاشق شدی؟! :پی
اگه همه چیز واسه آدم عادت میشد که آمار خودکشی سر به فلک می کشید ...
با سلام
وقتی که زمستونه پنجره ها بسته می شن
گرمای اتاقا از یه جا بودن خسته می شن
با لای درختا که گشنه آب و هوا شن
رویای زمستونا تو دفترا زنده می شن
***
به امید دیدار
مسجد سلیمان ! نــــــــــه ! s-:
این سلیمان کدوم گوریه آخه ؟ s-:
بهتر که بهش عادت نکردی ... نمیدونم اصلا به من چه ... من فعلا خراب سلیمانم )): اون خراب شده کافی نت که داره !!؟
سلام٬ خوبی ؟
تا منظورت از این ضمیر تو چه باشه ؟!
آخه از تو نمیشه سر در آورد چه بسا منظورت از این ضمیر تو٬ خاله سوسکه باشه که رفیق شبای تنهای پرنده تنهاس یا شایدم زرشک پلو باشه ٬ حتی میتونه اتوبان همت باشه ؟
مگه نه ؟! (:
به این مارمولک هم بگو خودشو زیاد خودکشی نکنه که سلیمان کجاس ؟ من نقشه ایران اسلامی رو دیدم تو خوزستانش هس (:
بهش بگو برات بد نشه فک کنم ٬ یکم از دلتنگی اونجاها و آب و هواش در میایی فک کنم (:
خوش باشی X:
سلاااااااااااااااااااااام.من خونه نبودم.همراهم هم سرحال نبود.خوبی تو؟ به کی؟ به چی؟ باز منو گیج کردی؟(بگو مگه نیستی؟)
مسجد سلیمان؟میری اونجا؟من رفتم.دوسش ندارم.کافی نت داره.ولی به درد نمیخوره.کسی اذیتت کرد بگو سوت بزنم آشناها بریزن سرش.خلاصه که هواتو داریییییییییییییییییم.
یعنی به سربازی هم؟!!!
سلام
دوست عزیز وبلاگ نویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های جالبی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.
بای
سلام
از من بژرسی به تو هم عادت می کنی
ما انسان ها به همه چیز عادت می کنیم
غریزیه
به هر چه عادت کنیم دیگر نمی بینیمش حتی اگر درست جلوی چشممون باشه. تو ٬چه خوب باشه چه بد همین که هنوز می بینیش خوبه. خوبیها و بدیها بهتره دیده بشن تا بهشون عادت کنیم٬ نه؟
نترس کم کم به اون هم عادت می کنی
چون عادت کردن تو ذات آدم هاست حتی ما آدم ها عادت به دوست داشتن هم می کنیم
شاد باشی
چون انسان ها معمولا به چیزهای بد عادت میکنند!!!
نه دیگه مطمئن شدم که رفتی سربازی.اخه دیر به دیر می ای اپ می شی! (:
سر آلفردو را برایم بیاور.......... فیلمی از سام پکین پا
نه... سر تو را برایم بیاور. این تو کیست که تو به همه چیز جز او عادت کرده ای؟ او نه... تو!!!
فیلمی با شرکت: نمیدونم... همه چیز... عادت... و تو!!!
سر تو را برایم بیاور
چیزی که بتونه عادت بشه چسبیدنی نیست