قاب عکس

تو زندگی ، مخصوصا این روزا ، کمتر اوقاتی پیش میاد ، که لحظات غمگین نداشته باشی ...
من میگم :‌
یه قاب عکس وردار ، لحظات خوشت رو توش بذار ،‌ آویزون کن رو دیوار دلت ... تا هر وقت تنها میشی و به دلت مراجعه میکنی ، با نگاه کردن به در و دیوارش ، و دیدن قاب عکسا ، دلت ،‌ واسه لحظاتی شاد بشه ...  

نظرات 6 + ارسال نظر
رز آبی دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:57 ب.ظ http://roze-abi.persianblog.com

اول ٬ بچه چه شوقی می کنه بدو بدو آپ می کنه :)) آره قاب عکسم خوبه :D

قطره اشک دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1383 ساعت 02:02 ب.ظ http://ghatreashk.persianblog.com

به به سلام آقا امین گل..خیلی مبارکه ..انشاءالله با دلخوشی .خیلی مطلبت به دلم نشست کاش میشد اینکارو کرد..منتها اونقدر لحظات خوش کم هستن که باید حسابی دنبالشون گشت!

فهیمه دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1383 ساعت 02:25 ب.ظ

من وحشی‌ام. دیوانه‌ای دربند. می‌میرم تا زنده مانم!
اینجا دور است. بیش از این پای مکوبان. عرق مرگ را میهمان مشو!
من وحشی‌ام. وحشی‌تر از گرگان قطب. آنجا که مرگ مستی می‌کند.
با انگشتان خونین تارهای آهنین سازها می‌لغزانم.
نوایی ناهنجار. چشمانی مخمور و براق. گیسوانی آشفته. شانه‌هایی ناآرام.
وحشیانه می‌نوشم خون سرنوشت را. و بالا می‌آورم گرمی تقدیری نحس را.
سرخی آسمان حکایت از چه دارد؟! گمانم مردی از تبار من در سینه‌ی آسمان دفن گردیده است.
سرما بیش از آن است که سخن گویند. آن همیشه ناباوران. آن مرداب‌های سیمین.
مرگ بادا مرگ! بر آن گرگ بی‌شرم وحوش‌زا. وحشیانه درید سینه‌ی مادر شب را.
من سرد ایستاده بودم! مادر شب در خون خویش می‌غلطید و آنان مست از شراب خون می‌خندیدند.
من وحشی‌ام. از آنسوی خارها گریخته‌ام. با لباسی پاره و خونین.
من دیشب باز هم مردم. و پرکشیدم از این دشت مرده‌گان، وحشیانه!
لب‌های سرخ آن دخترک مشکین‌موی را به یاد آر. گمانم رد بوسه‌ای به رنگ من بر آن باقی‌ست.

از پس پرده‌ای نازک که آنسویش سایه‌وار پیداست، دخترک می‌رقصد. دوست می‌داشتم دخترک مشکین‌موی را. لیک او نیز در شبی سرد مدفون شد در آنسوی زمان.

من وحشی‌ام. وحشیانه می‌فشارم پیکر حریرزاد مشکین‌موی خاطراتم را در آغوش ترک‌خورده‌ام. طعم گوشت خونین را از بین لبهای پاره‌ام بردار!

امشب در سوگ مادر شب آیه‌های استغفار می‌خوانم به درگاه سیاه‌جامه‌گان. خاک بر سر می‌فشانم و صورت بر زمین می‌سایم. آه! مرگ مادر شب پشتم را شکست.

من وحشی‌ام. وحشی‌تر از گرگان قطب. بدرود آدمکان سپیدجامه! عیشتان نوش باد

قاصدک دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1383 ساعت 02:38 ب.ظ http://636.blogsky.com

سلام به مبارکه
اومدی تو جمع خودمون
ایول
اینجا خوفتره

بهار سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:32 ق.ظ http://royaiebahar.blogspot.com

خونه نو مبارک !!! راست میگی اگه آدم خاطرات خوبشو از یاد ببره چطوری میتونه تو لحظات سخت تاب بیاره

یاس سفید* چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1383 ساعت 10:23 ب.ظ http://yasesefid.blogsky.com

تو زندگی اونقدر میشه عکس گرفت و زد به دیوار که دیگه دیوار جا نداشته باشه.
پیشنهاد خوشگلی دادی.
درضمن از گفتن دوست دارم نترس...تجربه کن.
قاب عکست همیشه پر زعشق.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد