خانه عناوین مطالب تماس با من

پرنده تنها

پرنده تنها

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]

بایگانی

  • مرداد 1388 1
  • خرداد 1388 1
  • فروردین 1388 2
  • اسفند 1387 6
  • بهمن 1387 4
  • دی 1387 3
  • آذر 1387 4
  • آبان 1387 9
  • مهر 1387 10
  • شهریور 1387 8
  • فروردین 1387 1
  • آذر 1386 1
  • بهمن 1385 1
  • دی 1385 8
  • آذر 1385 14
  • آبان 1385 8
  • مهر 1385 15
  • شهریور 1385 17
  • مرداد 1385 9
  • تیر 1385 7
  • خرداد 1385 3
  • اردیبهشت 1385 10
  • فروردین 1385 15
  • اسفند 1384 9
  • بهمن 1384 7
  • دی 1384 14
  • آذر 1384 9
  • آبان 1384 9
  • مهر 1384 9
  • شهریور 1384 4
  • مرداد 1384 10
  • تیر 1384 6
  • خرداد 1384 3
  • اردیبهشت 1384 7
  • فروردین 1384 7
  • اسفند 1383 5
  • بهمن 1383 12
  • دی 1383 5

آمار : 206753 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1385 22:19
    از این بهتر نمیشم !
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1385 17:00
    حالا با خیال راحت میتونم برم تنیس بازی کنم !!!!!!
  • [ بدون عنوان ] شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1385 20:28
  • [ بدون عنوان ] جمعه 11 فروردین‌ماه سال 1385 22:50
    اگه تو یه خونه ۴۰۰ متری رو از دست دادی ، ‌من تمام زندگیمو از دست دادم !
  • [ بدون عنوان ] جمعه 4 فروردین‌ماه سال 1385 16:42
    چه جمله قشنگی از شکسپیر ، از تلویزیون شنیدم : چیزی را که دوست داری به دست بیاور ، وگر نه مجبور میشوی چیزی را که به دست میاوری دوست داشته باشی .
  • ستاره پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1385 12:28
    گفتم به عشقم بگو آره پر کن شب رو پر از ستاره گفتی ستاره بی ستاره قلبم واسه تو جا نداره
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1385 11:58
    این هم سال ۱۳۸۵ ...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1384 11:16
    برای پرواز ۲ بال لازم است . پرنده ی تنها یک بال دارد .
  • [ بدون عنوان ] شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 22:06
    همه چیز مرا می آزارد حتی تو !
  • [ بدون عنوان ] جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1384 11:36
    زندگی من ، وارد بازی پیچیده ای شده !!!
  • [ بدون عنوان ] شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1384 10:33
    میدونی ۴ سال طول میکشه تا کم کم خودتو ارضا کنی که اشتباه می کردی و چیزایی که از دست دادی مهم نبوده . اما بعد از ۲ - ۳ ماه بهت ثابت میشه که اشتباه نمیکردی و همه چیزایی که از دست دادی مهم بوده . نمیدونم چقدر طول میکشه تا دوباره بهم ثابت شه ... نمیدونم ...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 17:07
    هوا گرم شده ۲ !
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1384 01:03
    من یه آدمیم که برای انجام یه کاری یا باید چوب بالا سرم باشه یا انگیزه ای واسه انجام اون کار داشته باشم . حالا وقتی هیچکدوم از این دو تا نباشه ...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1384 18:41
    آدم نشیمنگاهش یه کپه جوش ناجور بزنه ! فکرشو بکن دیگه ، هر جا میشینی ...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1384 14:05
    این چند وقته چند تا آپ میخواستم بکنم نشد . حالا همه رو با هم میکنم : --------------------------------------------------------- این روزا میدونید چه احساسی بم دست داده ؟ گناهکارترین بنده خدا . --------------------------------------------------------- با یه قلب داغون ، میخوام بشینم خونه زندگیمو بکنم ....
  • [ بدون عنوان ] جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 12:26
    امیدوارم خدا منو بیامرزه !
  • کاش یکی اون اسلحه رو ، رو سر من می گذاشت جمعه 21 بهمن‌ماه سال 1384 12:56
    آخر شب بود . Jim کم کم داشت مغازه شو تعطیل میکرد . اون یه سبزی فروشی داشت . ناگهان یه صدایی اومد ... سارق مسلح ... - هر چی پول تو صندوق داری رد کن بیاد ... - باشه باشه ، تو رو خدا شلیک نکن ... - یالا ... - بیا ، همش مال تو ... - فقط اینقدر ، این که کمه ... - به خدا امروز فقط همینقدر فروش داشتم ... - بیا اینور ، بیا...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1384 22:25
    یادم بخیر ... !!!
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1384 20:55
    لعنت بر کسانی که زندگی منو از حالت norm خارج کردن !!!
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1384 20:46
    کاش ستاره ، رنگ دیگری داشت !
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1384 20:54
    اگه بخوام زندگی رو اونجوری ببینم ، باید از تحصیل انصراف بدم !
  • خداحافظ پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1384 12:44
    گله نکن از من بی سبب نبود این جدایی بی سبب نبود دل بریدن و رفتن گله نکن از من منو خسته و تیره و بد کرد شب و روز به پای تو نشستن بی سبب نبود آخر از تو گذشتن گله نکن از من دست من پر از ستاره و گل بود فصل تو منو به باد و بارون داد من فقط اینو گفتم بی صدا به قاصدک باد شب حسرت و اندوه وقتی میرسی به گریه کردن یاد آینه آینه...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1384 20:07
    از یک روزنامه : اگر توجه کنیم مردم ایران سنشان از سن واقعی که دارند بیشتر جلوه می کند ، چون از صبح تا شب انرژی صرف می کنند تا نقشهای مختلف را بازی کنند ، به همین دلیل آدمها خیلی زود شکسته می شوند و چهره ها خیلی زود چروکیده می شود . و دیالوگی از یک فیلم : تو زندگی ، خیلی ها جای اصلی خودشون نیستن ، منم مثل خیلی های دیگه...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 17:54
    یه روزی زیر گنبد نیلی بود یه گلدون تنهای تنها خالی بود جای گل توی قلبش همه داشت تو سینش غم دنیا ...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1384 16:40
    ... I'm not happy act this way
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1384 18:10
    کاش عشقولانه های من هم ...
  • وقتی تو میتوانی و من نمیتوانم سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 14:43
    دلم بس ناجوانمردانه تنگ است ...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 11:32
    حالا شما رو چرا جو گرفت ما یه قرآن بوسیدیم ؟! این یه عادته که همیشه قبل از امتحانا انجامش میدم . ولی خداییش اگه میدونستم یه قرآن بوسیدن این همه مزایا واسم داره ، زودتر از اینا این کارو میکردم .
  • [ بدون عنوان ] شنبه 17 دی‌ماه سال 1384 19:08
    با یکی قهر کردی ، برمیگردی آشتی کنی ، هر چی میگردی پیداش نمیکنی . کلافه میشی . امتحان داری ، دیرتم شده ، اما تا پیداش نکنم و نبوسمش خیالم راحت نمیشه ... - آهان ، پیداش کردم ، قرآن .
  • نیدونم دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1384 23:52
    این چند وقت اخیر ، حالم خیلی بده ... حسابی قاطی کردم . واسه همینم هست که این ۲ پست قبلیم رو اینطوری نوشتم ... در مورد یه خطی نوشتنام هم باید بگم که : من قبلا اینطوری نمینوشتم . الان یه مدتیه افتاده رو این سیر . شاید عمده ترین علتش اینه که ، کمتر حرف میزنم و کمتر حرف میشنوم ! در نتیجه کمتر هم مینویسم . چون به این نتیجه...
  • 273
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • صفحه 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 10