منم اون ابر گرفته ...
سکوتو باید بشکنم
منم بشم مثل همه
حالا که بی وفاییه
من بی وفاتر از همه
هیچکس به غیر از خود من
به داد من نمیرسه
دلسوزیها رو هم دیدم
الکیه یه بار بسه
زندگی تو دوره ما
والا سر و ته نداره
چیز به این بی ارزشی
چه چه و به به نداره
کویر خشک دل من
حالا زده هزار ترک
نه دیگه بسه امین شی
الان وقتشه بترک