اگه بخوام زندگی رو اونجوری ببینم ، باید از تحصیل انصراف بدم !

خداحافظ

 

گله نکن از من

بی سبب نبود این جدایی

بی سبب نبود دل بریدن و رفتن

گله نکن از من

منو خسته و تیره و بد کرد

شب و روز به پای تو نشستن

بی سبب نبود آخر از تو گذشتن

گله نکن از من

دست من پر از ستاره و گل بود

فصل تو منو به باد و بارون داد

من فقط اینو گفتم بی صدا به قاصدک باد

 

شب حسرت و اندوه

وقتی میرسی به گریه کردن

یاد آینه آینه شکستن من باش

گله نکن از من

لاله لاله خون و غزل شد

دل من برای با تو موندن

خود تو خودت رفتن منو خواستی

گله نکن از من

به تلافی هزار شب درد و به تلافی هزار شب بیداد

من فقط اینو گفتم بی صدا به قاصدک باد

 

قصه های نگفته

یه عالم هنوز تو گلومه

از تو این همه گفتم

حرف من هنوز نا تمومه

 

قصه های نگفته

یه عالم هنوز تو گلومه

از تو این همه گفتم

حرف من هنوز نا تمومه

 

حرف من هنوز نا تمومه

حرف من نا تمومه

حرف من هنوز نا تمومه

حرف من نا تمومه

...

 

                      

                

                     پایان

         

 

 

از یک روزنامه :

اگر توجه کنیم مردم ایران سنشان از سن واقعی که دارند بیشتر جلوه می کند ، چون از صبح تا شب انرژی صرف می کنند تا نقشهای مختلف را بازی کنند ، به همین دلیل آدمها خیلی زود شکسته می شوند و چهره ها خیلی زود چروکیده می شود .

و دیالوگی از یک فیلم :

تو زندگی ، خیلی ها جای اصلی خودشون نیستن ، منم مثل خیلی های دیگه .