خاطره

منم ، مثل تمام آدمای دیگه ، داشتم توی مسیر ، راه میرفتم !
هر کی بم میرسید ، با لبخند ، سلام میکردم ...
هر کی زمین خورده بود ، دستشو میگرفتم ، سعی میکردم بلندش کنم ...
یه روز ، یهو ، یه چیزی محکم خورد تو سرم ... افتادم ... چشمام بسته شد ...
وقتی چشمامو باز کردم ، گیج بودم ... مات و مبهوت به اطراف و اطرافیانم نگاه میکردم ! ...
دستم رو برای کمک خواستن ، برای بلند شدنم ، دراز کردم ...
اما هیچ کس کمکم نمیکرد ... همه ، بی خیال از کنارم رد میشدند ...
دستم رو عقب کشیدم  ... دستمو به سرم کشیدم ...
انگار دنیا رو یه جور دیگه میدیدم ...
کم کم ، احساس کردم ، که میتونم بلند شم ...
بلند شدم ... 
به راه رفتنم ادامه دادم ...
این بار ، با چهره ای اخمو ...
با خودم فکر میکنم ، اگه توی راه ، کسی رو زمین خورده دیدم ، برای کمک به طرفش نرم ... !
حیف که منتظر یه روز خاصم ! ...
شاید تا اون موقع هم صبر نکردم .
وگر نه زودتر از اینا دستمو میکشیدم !!!


نظرات 11 + ارسال نظر
رز آبی جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 06:18 ب.ظ http://roze-abi.persianblog.com

اول :D

ترمه جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.termekhanoomi.persianblog.com

سلام . اگه جواب بدی رو با بدی ٫‌بدی هیچی عوض نمیشه ٫‌باید باشی همونی که بودیو میخوای باشی ٫‌اخمالو بودن که کاری رو درست نمیکنه

[ بدون نام ] جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 06:53 ب.ظ http://mohajer.blogsky.com/

دوست عزیز خوش آمدید

رز آبی جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 07:02 ب.ظ http://roze-abi.persianblog.com

سلام !!!!
نمی دونم چی بگم ! یا بهتر چیزی نگم !!
ولی کاملا می دونم چی میگی ٬ من هم زمین خوردم ... کسی دستمو نگرفت ! خودم بلند شدم ...
ولی چون خیلی درد و عذاب کشیدم ! تصمیم گرفت هر وخ هر جا صدای کمک شنیدم با تمام وجودم برا کمکش برم .... تا اجازه ندم کس دیگری هم اون دردا رو تجربه کنه ....
شاید من اشتباه می کنم ! شاید حق با تو باشه .....
به هر حال هرکسی عقاید خودش رو داره ...
ولی خدایش وقتی با محبت دست یه افتاده رو میگیری لذت بخش هس برات یا وقتی بی تفاوت رد میشی .... اینطوری فرق تو با اونای دیگه چی خواهد بود ؟؟؟؟؟؟
موفق و خندون باشی ٬ معذرت منبر شد !! (کله لپ اناری )

باران جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:36 ب.ظ http://philos.persianblog.com

سلام...هیچ وقت در مقابل کاری که واسه دیگران انجام میدم منتظر پاسخ نیستم این درسی که زندگی به من داده...

نفیسه شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 12:00 ق.ظ http://negaar.blogsky.com

من که خیلی وقته دستمو کشیدم.

سعید شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:51 ب.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام...

یکم شعار بدم ؟ نه با وجود اینکه مردم بتو کمک نمی کنن تو باید کمک کنی! با همه مهربون باش! به همه کمک کن! فرشته ها خیلی کم هستند! سعی کن فرشته باشی!

حالا حرف دلم! پایتم هزارتا! بیا باهم بریم دستمون رو بکشیم! دو نفره صفاش بیشتره!

قاصدک شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 08:30 ب.ظ http://636.blogsky.com

سلام امین خوبی
زمونه اینه باید عادت کنی به این بی مهری ها
تازه اینکه چیزی نیست
اگه جلو چششون سرم ببرن هیچکس دلش به رحم نمی یاد
امین جان عادت کن که تو سختیها کسی کممکت نکنه ولی خودت رو عادت نده که تو هم به کسی کمک نکنی
شاد باشی

چشم تو چشم شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:02 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

بعضی وقتا باید گذاشت و گذشت ...
بعضی وقت ها باید موند و باور کرد ...

موریس اسمیت یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 09:44 ب.ظ http://kofrgo.blogsky.com

دوست عزیز خسته نباشی

امید انست که همه در راه رسیدن به حقیقت کامیاب شوند

دوست گرامی ما برای معرفی وبلاگ خود به کمک شما نیاز مندیم

در صورت امکان وبلاگ ما را در وبلاگ خود با نام (ناگفته های اسلام) لینک کنید

با تشکر : muris smith
www.kofrgo.blogsky.com

سارا دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:39 ق.ظ http://dailynotes.blogsky.com

شاید همه همین احساس تو رو داشته باشند.شاید خیلی ها به کمک نیاز نداشتن!شاید خیلی هامون باید دست روی زانوی خودمون بزاریم و بلند بشیم.در هر حال من اینو یاد گرفتم که در ازای محبتی که به دیگران می کنم هیچ چیز انتظار نداشته باشم.تو هم میتونی همینو تمرین کنی.اگه دوست داری خوب باشی به دیگران محبت کن.اونا هم اگه دوست داشتند که خوب باشن به تو محبت می کنن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد