تو این مدت اخیر ، شماها از این نوشته های یک خطیم ایراد میگرفتین که یه خرده بیشتر بنویس یا میگفتین نا مفهومه بیشتر توضیح بده که اکثرش حق با شما بوده .
حالا اون پست دایه رو براتون توضیح میدم :
بچه های زیادی تو دامن یه دایه پرورش پیدا میکنند ، اما همیشه حسرت داشتن یکی از اون بچه ها تو دل دایه وجود داره ...
آرزوهای منم ، نقش همون بچه ها رو برای من بازی میکنن ...
آرزوهایی که هیچوقت بهشون نرسیدم ...
آرزوهایی که جلوی چشمام بقیه به اون میرسیدند و من نمیرسیدم ...
خیلی ها رو کمک کردم تا به آرزوهاشون که آرزوی منم بوده برسن ، اما من نرسیدم ...
یادتونه یه متن درباره یه شخص نابینا نوشتم ...
بارها خواستم چشم رو همه آرزوهام ببندمو اونا رو فراموش کنم ...
اما نتونستم .
یه دایه میسازه و میسوزه .
سلام. خوشحالم از اینکه این بار یه کم بیشتر توضیح دادین. ولی به این هم فکر کن که چرا به آرزو هات نرسیدی . آخه آدم به اون چیزی نمی رسه که نخواد. اگه با خدا باشی و اون ارزوتو از خدا بخوای می رسی در صورتی که صلاح باشه.تو از خدا بخواه حتما به آزوت می رسی. تو ب دیگران هم نگاه کن که از تو پایین ترن و آرزوهایی دارن که تو اون هارو از اول داشتی. یا حق.
سلام
آخی ی ی ی ی
پسرکم چرا غمگینه ؟!
نیدونم چی بگم !
سلام |:
): ... s-: ... )):
سلام ...
این یکی از ویژگی های زندگیه!
تا امروز هم کسی رو ندیدم که به همه آرزوهاش رسیده باشه. منم کلی آرزوهای دست نیافتنی دارم که شاید واسه خیلی مسخره و پیش پا افتاده باشه ...
مخلص کلوم اینکه همینه که هست! میخوای بخواه نمی خوایم باید بخوای! مگر اینکه ...
ن دونم !
راستی .. چرا انقدر حرف میزنی امین !؟؟D:
به قول سیاوش خیلی وقته دیگه بارون نزده ........
مهره سوخته من!
داداش گلم!
من همون یه خطی هاتو می خوام
یه خطی هات یه کتاب حرف داره
فدات شم
راستی سلام
سلام.
آرزوها همون طور که اومدن همون طورم میرن
خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو بشه کرد
منم پرستووو
منم لیلا یک دایه(یک مسافر) من از تو هم بدترم باورت می شه واسه اینکه کسی که دوستش داشتم کسی دیگر رو دوست داشته گذشتم و اونها رو به هم رسوندم البته مال خیلی وقت پیشه این از دایه بودن بدتره نه؟
سلام..... چه عجب!
تو فکر میکنی همه به ارزو هاشون رسیدن....اگه یکی واقعا تمام زندگیش رو برات تعرف کنه میبینی که او هم به خیلی از ارزو هاش نرسیده.
همه این به ارزوها رسیدن و نرسیدن ها برای ازمایش تو هست....ولی اگه ازم بپرسی برای چی؟ خودم هم نمیدونم!!
به نقش دایگیت ادامه بده....
امین اینقدر ناشکر نباش می رسی فقط زمان می بره مطمئن باش!
به به چه عجب شما یه خوررده بیشتر نوشتی!!
نه به یه خطی نوشتنت نه به طومار نوشتنت D:
حتما قسمت نبوده که بهشون نرسیدی، شاید اگه میرسیدی...
خدایا!
گم کرده ای دارم
و آنرا در هر کجا جسته ام
اما هنوز نیافته ام
چگونه میتوانم آنرا بیابم
تا تو مرا قادر به این کار نگردانی؟
تو به نهانگاه آن آگاه ترینی!
اگر خواست تو بر این است
که من آنرا نیابم
پس خردی مرا عطا کن تا دریابم
که آن هرگز متعلق به من نبوده است
در این جهان بیکران آنچه از من است
پیش رویم قرار خواهد گرفت
و آنچه از من نیست
هرگز با من نخواهد ماند
خوبه که بیشتر توضیح دادی اما من فکر می کنم این نوشته های یک خطی خوبیش اینه که می شه ازش برداشت های متفاوت کرد و همین هم قشنگه.حتما به زودی زود به آرزوهات می رسی.
سلام ...
ساختن و سوختن جزی از زندگی ماهاس ...
موفق باشی دایه خانوم ...
سلام
خوبیییییییییییییی
کریسمس مبارک
یه چیزی بگم من ! من هیچ وقت ایراد نگرفتم برای کوتاهی مطالبت چون مطلب ها به دلت مربوط میشه و اون مطالب کوتاه پر از فتنی ها بوده ... در هر صورت موفق باشی
سلام..
هوووووووووووم!!!
خب من فقط اینبار بود که پستم اینقدر طولانی شد..خب..!!
>:P
*پس الان شد .. یه دایه .. خسته و تنها..
**آرزوهای منم ، نقش همون بچه ها رو برای من بازی میکنن ...
از این اکی خیلی خوشم اومد..;;)
تا اونجایی که من شناختمت طرز فکرت همیشه خاص بوده!
یه جورایی همه چیزو میبینی و راجع بشون نظر میدی!
برای همینم هست قاطی می کنی....
خیلی وقت پیش می خواستم اینو بهت بگم که مثل بچه ها یا مثل بقیه فکر کن و مردم و زندگی رو ببین. همین کاریو که من می خوام بکنم ولی تا یه جاهایی پیش می رم و دوباره بر می گردم.
می فهمی منظورم چیه؟
هیچ کس به آرزوهاش نمی رسه. تعداد کمی.... اگه می شد ما به آرزوهامون برسیم که دیگه اونا برای ما آرزو نمی شدن!
دایه ها هزاران بچه دارن ولی مال خودشون نیستن.....
ما هم همینطوری هستیم، آره....
داریم و نداریم!
می دونی مشکل تو چیه؟
فکر کردن!
منم همین مشکل و دارم و خودمو دارم با اینکارام داغون می کنم
توهم!