تو این مدت اخیر ، شماها از این نوشته های یک خطیم ایراد میگرفتین که یه خرده بیشتر بنویس یا میگفتین نا مفهومه بیشتر توضیح بده که اکثرش حق با شما بوده .
حالا اون پست دایه رو براتون توضیح میدم :
بچه های زیادی تو دامن یه دایه پرورش پیدا میکنند ، اما همیشه حسرت داشتن یکی از اون بچه ها تو دل دایه وجود داره ...
آرزوهای منم ، نقش همون بچه ها رو برای من بازی میکنن ...
آرزوهایی که هیچوقت بهشون نرسیدم ...
آرزوهایی که جلوی چشمام بقیه به اون میرسیدند و من نمیرسیدم ...
خیلی ها رو کمک کردم تا به آرزوهاشون که آرزوی منم بوده برسن ، اما من نرسیدم ...
یادتونه یه متن درباره یه شخص نابینا نوشتم ...
بارها خواستم چشم رو همه آرزوهام ببندمو اونا رو فراموش کنم ...
اما نتونستم .
یه دایه میسازه و میسوزه .