-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 مردادماه سال 1385 13:02
دیگه از این به بعد ، من آدم ناراحتی خواهم بود !!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1385 15:44
من خودمو از پریز کشیدم !!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 تیرماه سال 1385 18:17
۲ سال پیش ، یه رمزی داشتم که هر وقت اونو می گفتم ، هر تصمیمی رو که می گرفتم عملیش می کردم . انگار باید دوباره اون رمز رو بگم تا به تصمیمی که دارم عمل کنم !
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 تیرماه سال 1385 00:05
روانشناس بهم گفت : خود کشی کن !!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 27 تیرماه سال 1385 22:20
من کم کم دارم به خود سوزی میرسم ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 تیرماه سال 1385 00:34
خب دیگه من دارم میرم چیز بشم آره
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 تیرماه سال 1385 23:59
دارم فکر می کنم به جای دست و پا زدن پرواز کنم ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 تیرماه سال 1385 21:57
وقتی خودم هم به این نتیجه میرسم که زندگی قشنگه ، خود زندگی بهم نشون میده که زشته .
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 تیرماه سال 1385 03:14
اگه یه وقت بغض می کنم ، گاهی تبسم می کنم ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 خردادماه سال 1385 22:59
من همیشه آدم آزادی بودم ، اما از امروز باید طبق مقررات جدیدی زندگی کنم !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 خردادماه سال 1385 01:23
سلام آدم افسرده
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 خردادماه سال 1385 00:20
باید your mental lambada بشم !!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1385 15:20
اینم روز پنجم ، بهم گفتن اگه تاریخ انصرافت ۷ روز دیرتر خورده بود ، می تونستی امسال فوق لیسانس ثبت نام کنی .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1385 14:23
از موقعی که یه تصمیماتی واسه زندگیم گرفتم ، روز اول ، یه میخ رفت تو چرخ ماشین . روز دوم ، شیشه ماشینم شکست . روز سوم ، ضبط ماشین سوخت . روز چهارم ، کانالهای ماهواره پرید . نمیدونم در روزهای آینده چه بلاهایی قراره سرم بیاد ... ! مثل اینکه خدا از تحولات و تصمیمات جدیدم راضی نبوده !
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1385 21:55
دیگه ایستگاه اتوبوس ، زیر ناودون ، گوشه پنجره ، سمت چپ جواب نمیده . باید به فکر صفحه Private Message ، صندلی جلوی پراید و کانالهای ماهواره باشم .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 02:16
بعد از دو سال ، کاری که ازش نفرت دارم رو انجام دادم ، گوش دادن به آهنگ غمگین و گریه کردن !
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1385 15:07
خداحافظ پرنده ۱۸ ساله ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 اردیبهشتماه سال 1385 16:06
وقتی نمیتونی normal زندگی کنی ، خب unormal زندگی کن .
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1385 00:28
دلم واسه زندگی عادیم تنگ شده !!!
-
اعتماد به نفس کاذب !
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1385 14:32
نظرتون راجع بهش چیه ؟! منظورم از اون چیزی که من اسمشو اعتماد به نفس کاذب گذاشتم اینه که فرد خودشو خیلی خیلی بالاتر از موقعیتی که در اون هست میدونه و بر اساس همین تصور کاذب دست به انجام یک سری تصمیمات و اعمال خاص میزنه . مثلا ... حالا با مثال نمیخوام فکرها رو به یک سمت خاص سوق بدم ... مثال زیاده ... مثلا رفتن یه کارگر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 19:17
من حیای گربه رو خوردم !!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1385 23:37
نمیدونم از کسی که لبخند رو از رو لبام گرفت تشکر کنم یا تا آخر عمر متنفر باشم !
-
پاره ای توضیحات !
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1385 22:49
قبل از هر چیز من معذرت میخوام که همیشه با مطالبم شما رو گیج می کنم و اینبار باعث درگیری شدم . اون منم که باید پوزش بخوام . باور کنید من بیشتر از هر کس دیگه ای ناراحت میشم وقتی میبینم دو تا از دوستان اینجوری با هم ... درسته ، هممون به نوعی زخم خورده ایم . اما باور کنید با عصبی بودن به هیچ جا نمیرسیم . آرامش ... من خودم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1385 21:05
من همون پرنده بودم خاکی و صمیمی و خوب واسه هر چی شکارچی بدنم به هدف توپ پر و بالم می گشودم توی آسمون آبی می درخشید خورشید میکردم عشق و حالی تا که یک روز تو رسیدی توی بالم یه تیر کاشتی پروازو ازم گرفتی پر و بالمو شکستی منو انداختی تو قفس فکر کردی من یه اسیرم اما من نمی تونستم پشت میله ها بمیرم تو میخواستی مثل دلقک من...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1385 13:16
یادم باشه منم نامردم !!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 فروردینماه سال 1385 21:23
بهتره بشینم سر جام !!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1385 19:48
حالا میتونی بم بگی معتاد لب جوب !!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1385 23:05
میخوام برم یه جایی زندگی کنم که مردمش بهم عیدو تبریک نگن !!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1385 18:22
همیشه بین عقل و احساس در این بودم که کدومو انتخاب کنم ، به واژه جدیدی رسیدم ، سیاست .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 فروردینماه سال 1385 19:30
یادم باشه یه زمانی منم بچه بودم !!!